سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























غریبی بس مرا دلگیر دارد...................فلک بر گردنش زنجیــــر دارد

فلک از گردنُم زنجیر بــردار..................که غربت خاک دامن گیر دارد

.

.

پ.وبلاگی:چهار روز دیگه اعزام میشم به تهران برای گذروندن دوره آموزشی خدمت سربازی،واسه همین چند بیت در باب غریبی که در انتظارم هست نوشتم.

دعام کنید...


نوشته شده در شنبه 90/9/26ساعت 11:27 عصر توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

 

    مرا خوب نظاره کن،این منم یک انسان،شاید من را خسته بینی.مرا در بین غمها بینی ،میان اشک و اه ناله زاری ،بدان من از اول اینچنین نبودم مرا که اینگونه می بینی در عرش بودم به پیش رب حی بودم،میان آن همه نعمت،میان آن همه خوبی ولی به فرشم آورد همان هوای نفسانی.......

 

مرا فرشی نمود آن هوای نفسانی...

.

پ.وبلاگی:منظور از غم و اشک وآه دروی از خداوند است


نوشته شده در سه شنبه 90/9/22ساعت 12:23 صبح توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

امروز برگه محل اعزام به خدمتم اومد

اعزام :1/10/1390....محل آموزش:نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران...مرکز آموزش01 تهران

 

همه جا انتظار داشتیم بیافتیم الا ارتش تهران!

خب بلخره اینم قسمت ما بود که صباحی رو تو ارتش ایران خدمت کنیم

حالا اول زمستون باید بار و بندیل رو ببندم و رهسپار دیار تهران بشم.آی تهرانی ها دارم میام شهرتون خوب مهمون داری کنید مخصوصا اونم با یه سرباز غریب و آش خور:دی

*******************************

      ما که دارم میریم سربازی ولی خدا وکیلی این نحوه سربازی تو ایران اصلن به درد نمی خوره و فقط دو سال از بهترین عمر جوون رو می گیرن.به نظر من سربازی باید دو ماه اموزش نظامی همگانی داشته باشه و بقیه رو از افرادی که هر تخصص و تحصیلی دارند تو یه سازمان به کار گرفته بشن و آموزش تخصصی ببینن و بعد وارد بازار کار بشن.الان خدمت فقط دو ماه اموزشیش مفیده بقیه اش دیگه الافی تو پادگانه!

     دوستان که رفتن و اومدن و تعریف کردن چیزی جز علافی و بیکاری تو پادگان نبوده.از ما که گذشت داریم میریم ولی امیدوارم که مسئولین،سربازی رو به این شکلی که الان هست رو اصلاح کنند.واقعا تلف کردن عمر جوون کار پسندیده ایی نیست!

      این عادلانه نیست!یه پسر جوون از وقتی میاد تو 18 سال همش دغدغه خدمت داره ولی یه خانم جوون این دغدغه رو نداره و با خیال راحت میره دانشگاه(هر چند باز کنکور می ده) و بعدش هم بلافاصله بعد اتمام درس میره سر کار.ولی یه پسر خیلی محدودیت واسه درس و کار قبل از خدمت داره و به نظر من این اصلا عادلانه نیست! 

     تا یه پسر جوون از خدمت(که دو سال علافی هست به شکل الان!) بیاد اولا اون تخصص بعد درس رو نداره و از لحاظ علمی افت کرده و بعد هم تمام اداره ها توسط خانم های هم دوره ایی دانشگاهش پر شده و باید بگرده و بگرده...

امیدوارم مسئولین فکری به حال کار جوان های مملکت بکنند که داره آسیب بسیار بزرگی به بنیاد خانواده ها و اعتقادات اونا وارد می کنه...انشالله

****************************

دوستان تهرانی بیان بهم سر بزن و مهمون نوازی کنند یادتون نره:دی

از همه شما دوستان التماس دعا دارم

موفق باشید

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/9/17ساعت 11:19 صبح توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

عباس ع معنی  عشق و وفا...

عباس به یکباره عالمی را شرمنده خود نمود و فرات تا ابد از لبان عباس خجل گشت....

ای عمو جان تا تو بودی حسین ع خیالش آسوده بود ولی رفتن تو کمر برادر را شکست...

فدای ادب عباس ع که هیچگاه حسین ع را برادر خطاب نکرد الا یک جا...

السلام علیک یا اباالفضل العباس ع

پ.وبلاگی:شب باب الحواج اباالفضل العباس ع است.انشالله خدا به حق دستای قلم شده عباس دستمون رو از در خونش رد نکنه...

التماس دعا


نوشته شده در یکشنبه 90/9/13ساعت 9:17 عصر توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

دوباره از نو آمد محرم ......................خدایا شکر که دیدم از نو محرم

محرم و شب های با صفاش....

محرم و نواهای دلنشینش......

محرم و شب نشینی با حسین....

محرم و رفتن دل به کربلا و علقمه....

محرم و دسته و هیئت و زنجیر....

محرم و نشستن غم تو تو غمخونه دل....

محرم و یک عالمه دلتنگی حسینی....

          ************

محرم و زینب و جدایی و هجران.....

محرم و نوحه سرایی بهشتیان.....

محرم و به خون نشستن آسمان....

محرم و پیکرهای و بی سر و کفن....

محرم و اشک  و آه و ناله مادر....

محرم و ریختن خونی از خون خدا....

محرم و داغ دل زینب....

محرم و گریه های عاشقانه بچه شیعه های علی.....

پ.وبلاگی: باز شهر داره بوی حسین ع و کاروان عزاش رو می گیره...

التماس دعا از همه دوستان


نوشته شده در سه شنبه 90/9/1ساعت 1:53 عصر توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

وقتی داری کسی رو بدرقه می کنی به خودت می گی محکم باشی و به مسافرت دلداری و امید بدی

ولی موقع خداحافظی وقتی دست تو گردنش میندازی و با گریه ها و نفس هاش مواجه می شی یادت میره و تو هم سنگین و ابری میشی....

.

.

پا وبلاگی:خواهرم و شوهرش رو امروز بدرقه کردیم،از پیش ما  رفتند شهری دیگه واسه ادامه زندگی.

دلش اینجا پیش ما بود خیلی براش سخت بود اینکه داره از پیش ما میره،برای ما هم خیلی سخت بود:(

از خدا می خوام لحظه لحظه ی زندگیش غرق شادی و سلامتی باشه و انشالله عاقبت به خیر بشن...


نوشته شده در یکشنبه 90/8/8ساعت 8:4 صبح توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

وقتی آسمان نمی بارد،

باید چشمان خود را ابری نمود تا ببارند،شاید بارش را  به آسمان بیاموزند...

 


نوشته شده در جمعه 90/7/22ساعت 2:27 صبح توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

بارگاهی که به شهر مشهد بپاست...............هم برای من مدینه هم کرببلاست

خاک پاکش را غرق بوسه می کنم................چون که جای پای اربابم رضاســـت

میلاد سرور دلم آقا علی ابن موسی الرضا(ع) مبارک باد:)

...............................................

روز میلادی فقط همین رو می گم آ‌قا

دلتنگ حرمتم...

پا وبلاگی:دوریم از حرم آقا شد 4 سال...باورم نمیشه آقا بیشترش نکن...


نوشته شده در یکشنبه 90/7/17ساعت 7:48 عصر توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

این روزها به جای قلب،مغزم می زند!

به گمانم دیوانه شوم...

.

.

.

 

پاوبلاگی:فکرم خیلی مشغوله...


نوشته شده در یکشنبه 90/7/10ساعت 1:13 صبح توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

 

   در فکر آسمانی هستم،که با قطره های باران خود،غبار و غم را از روی دلم خواهد شست...

   باران که می بارد هیچ نمی دانم که هستم،همین را می دانم که هستم و باید عشق بازی کنم....

    پا وبلاگی:معمولا اهل بارارن نبودم...ولی نمی دونم چرا امسال این همه دلم هوای باران کرده....


نوشته شده در یکشنبه 90/7/3ساعت 11:46 عصر توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |


Design By : Pichak