شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ايمان

+ شرح يک خاطره شيطاني:دي....اين جعبه شيريني رو از تو خيابون پيدا کرديم با دو تا از بچه هاي خوابگاه،شيطونيمون گل کرد ديديم خوب تره و تميزه ببريمش واسه يکي از دوستامون که تو خوابگاه بود خلاصه ورداشتيم برديمش ...تا رسيديم خوابگاه اين رفيقمون کلي ذوق کرد که براش شيريني گرفتيم آقا چند تا ازش خورد و ما مرديم از خنده:دي.....بعدا کلي ازش معذرت خواهي کرديم/خدا ما رو ببخشه
*زهرا.م
يعني شيرينيه دست نخورده بود كامل؟!
رزگل
واي......نميگيد يوقت ناقل بيماري خطرناکي باشه!!! هيچوقت ازين شوخي ها نکنيد يه عمر پشيمون ميشيد :(
ايمان
بله کلي پشيمون شديم جواني ديگه:دي
*زهرا.م
لايك واسه رزگل
ايمان
به همين شکل بود تو خيابون زهرا خانم ولي کثيف نبود تر و تميز بود:دي
ايمان
البته ما نمي خواستيم بخوره ولي اون خودش يهو اومد جلو خورد
*زهرا.م
هي وايه من...ديگه از اين كارا نكنيد
ايمان
آره حماقت بود!
ايمان
تازه اين نمونه کوچيشه...دوران اول دانشگاه يه سيد داشتيم که خيلي قوي هيکل بود تا مي رفتيم اتاقش مي بستمون به باد کمربند همه رو مي زد..مي بردت بالا مي کوبيدت زمين ولي خيلي بچه نازي بود يه تنه پايگاه بسيج رو مي چرخوند....هي واقعا يادش بخير....
ايمان
يه شب تا صب تمام بالش هامون رو رو سر هم پاره کرديم...:دي
ايمان
يه شب تو سرماي منفي 30 درجه يکي از بچه ها رو خيس کرديم و فرستاديمش بيرون در رو روش بستيم:دي
*زهرا.م
آقا ايماننننننننننننننننننن!!!!
بچه هاي خوابگاه ما يه رسمي داشتند بچه ها رو با لباس مي بردند حمام و دوش رو روش باز مي کردند و مي آمدند بيرون ... :)) بندگان خدا لباس و مدارک و ... همه خيس مي شد ...
ايمان
دانشجويي ديگه زهرا خانم:دي...يه بلاهايي هم سر ما اوردن که نگو
ايمان
اتفاقا داش سرفراز همين سيدي که مي گم اين کار مي کرد ولي اون دمش گرم مي گفت هر چي مدراک داري بريز بيرون با زبون خوش ما هم مي دونستيم فايده نداره خودمون مدارک رو در ميورديم و مي بردمون زير دوش:دي
البته ما رعايت سرماي زير 30 درجه رو مي کردند
رزگل
اقا ايمان اون سيد حالش خوب بود؟؟؟؟
ايمان
کاملا خيلي بچه نازي بود همه دوسش داشتن با اخلاق ترين بچه دانشگاه بود.....ولي خب شيطون بود در حد تيم ملي:دي
رزگل
اين از نظر شما شيطنت محسوب ميشه از نظر ما .....:))))
ايمان
نگيد خانم رز گل:دي....ما به همين خاطرات دوستان خوشيم
رزگل
يکي از دوستاي من هم با يکي ازدواج کرد که ازين شوخي هاي ....ميکنه فرمانده بسيجه طرف از وقتي با اين ازدواج کرده اونم شوخيهاش عجيب شده يبار ليوان اب رو توي صورت من خالي کرد از فاصله خيلي نزديک.....همه متعجب بودن منم چشمام کاسه خون شد .. ...
ايمان
تاثير رفيق خوبه ديگه :ديييي
ايمان
من رفيقم يه بار چايي نيمه داغ رو ريخت رو صورت يکي از بچه ها ..نمي دونم چرا امروز هي داره خاطره يادم مياد:دي
رزگل
ببخشيد اينو ميگما....ولي کسي جرات نداره با من ازين شوخي ها بکنه ....
ايمان
نه خواهش مي کنم!
رزگل
:))))گفتم حواستون باشه :))))
ايمان
نه اخه بنده همچين جسارتي نمي کنم من اصولا فقط با دوستاي خودم که جنبشون هم زياده شوخي از اين مدل مي کنم و لا غير!:دي
MAHMOODD
سلام...............ايييييييييييييييييييي شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــيطون !!!!!!!!!!!!
آقا ايمان کجا بوديد ؟ شهر؟ // حالا مهم خيس شدن توي حموم و ... نبود مهم تشيع جنازه قبلش بود و وضعي که شخص رو مي فرستادن حمام // البته من توي اين فاز ها نبودم ... فقط يک بار قرباني اين شيوه شيطاني شدم ... :))
رزگل
آفرين کار خوبي ميکنيد....اين ديگه از جنبه گذشته ها :)))) مثل اين ميمونه طرف رو ببريد تو دريا نگهش داريد زير اب بگيد خيلي با جنبس هيچي نميشه :))))
ايمان
@خانم مهاجر:دي
*ابرار*
:)
ايمان
نه اون ديگه حماقته خانم رز گل:دي
ايمان
بابا همين دورانه که خاطره مي مونه..
خيلي بده از اين شوخيا هميشه يه سوزن به خودت بزن بعد به ديگري!!!
ايمان
قابل توجه که اين عکس همون شيرني ها مي باشد از اون کوچيکا دو تا خورد:دي
ايمان
خيلي ممنون خانم رستگار
جناب سياه پوش ... اينها در خوابگاه طبيعيه ... اگر اين شوخي ها نباشه که آدم مي پوسه ... احتمالا خوابگاه رو تجربه نفرموديد درسته؟!
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top