پيام
+
آب را گل بکنيم با خيالي راحت/دگر اين رود نه سر چشمه ايي دارد نه وسيع است/که فقيري بخواهد/ به ميانش نان خشکي تر نمايد/سهراب اين زمان نه آن زمان است/که تو با شعر خودت سخني گويي به نصيحت/تب و تابي به ميان مردمان نيست/براي هم دلي جايي ميان قلبشان نيست/مردمان گرگ شده اند/هر کدامين براي شکم خود شکم پاره کنند...
ايمان
91/8/20
ايمان
چشم ها ناپاک شده مثله وجود ابليس/قلب ها تيره شده مثله شب خوف انگيز/آه اي اهل زمينيان فرياد/فرياد....راستي سهراب زماني قايقي خواستي بسازي/ببينم ساختي؟/جان سهراب اگر قايقت راساختي/به ميان اب درياها در انداختي/يک جايه خالي را برايم بگذار/روبروي افق دريا برايم بگذار/
ايمان
از تمام اهل زمين خسته شدم/از دو رويي و نفاق خسته شدم/بروم تا به خدا رو بزنم دعا کنم/آسمان را چنگ زنم مويه کنم/که از اين زمين پر بلا جدا شوم/از تما درد و غصه ها رها شوم/روح و جسم و تن جان را بسپارم به خدا/شکر منان که در آخر کار مي رسم من به خدا...
ايمان
آقا جان خودم توليديه...100 ? هم طبيعيه:دي
خليل سعيدي
مردمان گرگ شده اند...!!!! نه .. نه . هنوز دنيا از خوبان خالي نشده است داداش جان.. لو خليـــــــــــــــــت غلبت
ايمان
بله خب مثله گلي چون تو هست غمي نيست:)
ايمان
.
خليل سعيدي
ممنونم ايمان جان .... البته من منظورم شما بوديد" دي
ايمان
من نوکرتم داداش:)