دو چشمانت طلا داران عشق اند دو مژگانت سروسامان عشق اند زمین و آسمان و عالمِ دل به شوق تو ثنا گویان عشق اند . "ایمان غفاری" بهار از سبزی قلبت بهار است زمین از روی نازت سبزه زار است از این معجون زیبای وجودت دل هر کس به جادویت دچار است . "ایمان غفاری" پیشاپیش عطر سبزی بهار گوارای وجودتان عجب حال عجیبی گریه دارد شفای بی رقیبی گریه دارد کنار چشم بیمارم همیشه فضایی از غریبی گریه دارد . "ایمان غفاری" چو آتش در دل شهرم برون شد سپاهی از فداکاران قشون شد میان حجم دود و آتش و خاک ز غیرت جسم شان در خاک و خون شد . "ایمان غفاری" خدا احوال امروزم غریب است نه امروزم،که هر روزم غریب است میان این همه رنج و مصیبت دریغا قلب پر سوزم غریب است . "ایمان غفاری" قلب تنگم دست سردم پای لنگم چشم تارم روی زردم از غمت سرچشمه دارند.... زمانه از دل تنگم چه خواهی از این مرداب بی برگم چه خواهی دگر نایی نمانده که ستانی ز این احوال بی رنگم چه خواهی . . "ایمان غفاری" بمان و حرف مردم بی اثر کن بیا و کلّ دنیا را خبر کن به این قلب شکسته جان پناهی ز تنها کردنم ای جان حذر کن . "ایمان غفاری" پاییز همان دلتنگی است که سرما در دل ساکنش کرده است... "ایمان غفاری" هوای روی جانان بر سرم زد تبسّم از خیالش بر لبم زد بسی الطاف زیبای وجودش برایم مهربانی را رقم زد . . "ایمان غفاری"
Design By : Pichak |