یادمه اون موقع که من کم سن و سال بودم،نگاه به هر جوونی می کردم سر و حال سر زنده بود.دارای چه روحیه شادی بودن لبشون همیشه پر از خنده بود،طوری بود که من بهشون حسودیم می شد و می گفتم خدا پس کی من هم جوون می شم.......گذشت تا اینکه من هم جوون شدم به سن اونا رسیدم....الان من جوونم اما زیاد احساس سرزنده بودن و شادابی نمی کنم!البته تنها من اینطور نیستم الان اگر به اغلب جوونا نگاه کنی زیاد سر زنده و شاد به نظر نمی رسن!اگه هم خنده هایی می کنن به قولی خنده تفریحی و ظاهری!چند تا از دوستان خود من تو همین سن کم و ابتدای جوونی محاسن و مو سر سپید کردن... البته خود بنده هم ای چند تا مو سپید کردیم...با خودم فکر کردم که چه دلیلی ممکنه داشته باشه که همچین بلایی داره سر جوونا میاد ..با دوستان که می شینیم صحبت می کنیم به یه نتیجه میرسیم که نبودن هدفی مشخص تضعیف شدن اراده و مشغولیت ذهن تنها دلیل این امره......اما یه سوال که چرا اینطور شدیم جوونا؟؟؟!!! البته با یه نگرش سطحی می شه جواب این سوال رو داد،که الان بیشتر جوونا سردرگم هستن یعنی هدفی برا زندگی ندارن....جوون به هزار بدبختی درس می خونه اما امیدی برا کار بار نداره ....بعضی از پدر مادر ها هم جوون رو درک نمی کنن و به جای اینکه تسکین جوون باشن بدتر مثه مته می رن رو مخ جوونشون...مشکلات ازدواج جوونا که خودش عاملی بس بزرگ شده بالا رفتن سطح توقعات از طرف خانواده ها ،و همچنین نبودن امنیت شغلی و توان اداره زندگی برای امر ازدواج هم از سوی دیگه می تونه ازدلایله این امر باشه...البته عوامل دیگری هم دخیله که جای گفتن نیست .. خلاصه اینکه هر عاملی که هست داره نسل جوون کشور رو به مشکلت زیادی دچار می کنه....به امید برطرف شدن همه مشکلات جوونای ایران زمین ...
Design By : Pichak |