سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























صدای پای کاروان عشق می آید.....

      از درون محمل سر را به بیرون می آورد نگاه می کند در جلوی کاروان خورشید بر قامت زیبای برادر می تابد که زیبایی قامت او را دو چندان نموده است.نگاه به همه دارو ندارش می کند آرام می گیرد.

برادر به پیشش می آید می گوید:خواهر جان آیا جایت راحت و آسوده است؟اگر چیزی می خواهی به برادر بگو؟می گوید:نه جان خواهر همه چیز فراهم است،تو که باشی هیچ غمی ندارم و دلم آسوده است.......

 


نوشته شده در سه شنبه 89/9/9ساعت 2:4 عصر توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |


Design By : Pichak