سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























 

 ای کاش بیایی و بی قراری ها را پایان دهی ای کاش بیایی و جمعه انتظار به جمعه دیدار تبدیل شود ای کاش بیای و ببینی که گناهکارترین بنده خدا هم به انتظارت نشسته است به انتظار تو که بیایی و سیاهی های وجودش را با نور آسمانی ات به سفیدی تبدیل کنی ای کاش بیایی و ببینی غربت گل های نرگس را که غریبانه ثانیه ها را به انتظارت نشسته اند ای کاش بیایی ظهور کن که منتظرت هستم! او خواهد آمد با کوله باری از عدالت....


نوشته شده در پنج شنبه 88/7/2ساعت 12:31 صبح توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

جاتون خالی

صبح رفتیم برا نماز عید فطر داخل خیابون بساط رو پهن کرده بودن من ساعت 7:15 رسیدم اون موقع هوا ابری بود. تقریبا ساعت 7:40 حاجی آماده شد برا نماز تا نماز  رو شروع کرد آسمون شروع کرد به رعد وبرق زدن .اونم چه رعد و برقایی.

خلاصه بارون نم نم شروع به باریدن کرد دیگه مکبر هم وقتی که وضعیت و دید قنوت ها رو تند تند می خوند .خلاصه خدا بهمون رحم کرد تقریبا تا آخرای نماز. همینکه نماز تموم شد یهو یه بارونی گرفت از اون بارونا ها به شدت هوا شروع به باریدن کرد.

حالا مکبر تو این بین می گه بشینید تا حاجی خطبه بگه خلاصه هر کی رو می دیدی برا اینکه خیس نشه داشت فرار میکرد این ور و اون ور   ما هم وایساده بودیم کنار و نگاه می کردیم حاجی هم از فرصت استفاده کرد و شروع کرده می گه حالا موقع دعا کردنه دعا مستجاب می شه و از این حرفا.

دیگه حاجی یه چند دقیقه ای رو صحبت کرد و با ذکر چند دعا هم ختمش کرد.ولی عجب بارونی بود تو روز عیدی خدا عجب نعمتش و رو سرمون ریخت.الحمد الله.

راستی عید سعید فطر رو به همتون تبریک می گم.( انشاالله صد سال به این سال ها.)

التماس دعا

یا علی


نوشته شده در یکشنبه 88/6/29ساعت 9:43 صبح توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

یعنی میشه یه روز بیایی و ببینمت.....

یعنی میشه دستمو بگیریو ببری........

یعنی میشه یه بار صدام کنی.........

یعنی میشه بهم لبخند بزنی .........

یعنی میشه ازم راضی باشی........

یعنی میشه یه با بهم سر بزنی....

یعنی میشه حلالم کنی.............

یعنی میشه یه روز ببو سمت.....

یعنی میشه پاتو رو چشام بزاری...

یعنی میشه خاک زیر قدمت باشم...

یعنی میشه موقع مردنم تو بیایی....

یعنی میشه من برات بمیرم.....

یعنی...

.

.

.

چه دیدی از کرم خدا که دور نیست

 

 


نوشته شده در جمعه 88/6/27ساعت 7:5 صبح توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

اللهم الرب شهر رمضان

سلام

خوبید دوستان نماز و روزه هاتون قبول باشه.با ماه خدا چیکار می کنید دوباره یه رمضون دیگه ام اومد خدا رو شکر که خدا یه ماه رمضون دیگه رو نصیبمون کرد .

این یک ماه رو خوب بچسبیم و از دستش ندیم دوستان موقع افطار و سحر ما رو هم از دعای خیرتان فراموش نکنید.

التماس دعا

یاعلی


نوشته شده در جمعه 88/6/6ساعت 3:9 صبح توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

از آن روزی که ما را آفریدی                   به غیر از معصیت چیزی ندیدی 

خداوندا به حق هشت و چارت                  ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی

 

 

 از کجا اومدم ،برای چی اومدم ،به کجا میرم.........نمی دونم

آوردیم تو دنیا زندگی دادی نفس دادی برای چی خدایا منو می خواستی

برای چی اصلا من به چه دردت می خورم

چی کار برات کردم،اصلا جیکار می تونم بکنم.....هیچی ..هیچی.

از روزی که خودمو شناختم تو غفلت بودم تو نادانی تو خوشی هام با دیگران

 تو غمهام هم تو خودم پس کی با تو.....هیچ وقت.

    خدایا پناهم بده بی پناهم دوایم بده دردمندم نوایم بده بینوایم  


نوشته شده در چهارشنبه 88/4/10ساعت 2:49 صبح توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

سلام

دوباره امتحانات...

     با آرزوی قبولی در امتحانات الهی برای همه دوستان.

امیدوارم که همه دانشجویان عزیز در امتحانات این ترم هم موفق باشند.برای این حقیر هم دعا کنید.

 التماس دعا

یا علی


نوشته شده در جمعه 88/3/29ساعت 10:20 صبح توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

   یادش بخیر مدتی هر سال امام رضا(ع) دعوت می کرد می رفتیم.اما الآن یک سال و نیم دیگه خبری نیست.

یعنی دیگه.....خدا نکنه

بازم دلم هوایی یه گنبد طلاییه      دل همه ایرونی ها دل امام رضاییه

التماس دعا

 

 

 

 

 

 


نوشته شده در شنبه 88/3/9ساعت 12:4 صبح توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

فرا رسیدن شهادت حضرت زهرا(س) را بر به پیشگاه امام زمان (عج)و همه ی شیعیان تسلیت عرض می نمایم.

آبروی همه عالم و آدمیان زهراست                    سرالاسرار خدا خلقت اعظم زهراست

برتر از فاطمه کس نیست در این غیب و شهود      سر لولاک به غلیت خاتم زهراست

مادر امت اسلام فقط فاطمه است                   حجت الله امامان مبین هم زهراست  

یا زهرا(س)
نوشته شده در پنج شنبه 88/3/7ساعت 1:8 عصر توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

  فرشته ای می دوید

  گفتند چرا شتابانی؟

چرا در دست راستت...سطل آب و

در دست چپت مشعل آتش داری؟

گفت می دوم تا بهشت و جهنم را نابود کنم

تا ببینم آیا:باز هم کسی هست که

خدای خود را دوست داشته باشد.


نوشته شده در جمعه 87/12/9ساعت 5:52 عصر توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

یک روز می آید......

با خودم می گم اگه یه روز بیاد من بهش چی بگم اصلا چی دارم که بگم.

بگم بیادت بودم...دروغ گفتم

بگم عاشقت بودم...دروغ گفتم

بگم برای اومدنت دعا کردم..دروغ گفتم

بگم صدات زدم...دروغ گفتم

بگم منتظرت بودم...دروغ گفتم

خلاصه نمی دونم چی بگم.فقط در کمال بی شرمی می گم

                     آقا شرمنده ام


نوشته شده در یکشنبه 87/11/27ساعت 11:49 عصر توسط ایمان غفاری نظرات ( ) |

<   <<   26   27      >

Design By : Pichak